سنجاق قفلی

تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو ازآنم همه ؛ تو

سنجاق قفلی

تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو ازآنم همه ؛ تو

امشب که مینویسم مدتها از آخرین پستی که فرستاده بودم میگذره

مدتها...مثل ماهها یا حتی انگار که سالها

بیشتر از یک ماه از روز عقدمون میگذره و من هنوز ناباورانه با خودم فکر میکنم چطور ممکنه آدم اینطور عاشقانه و شوریده وار، بی تاب و بی اندازه یه همسرو دوست داشته باشه، تمام و کمال!