سنجاق قفلی

تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو ازآنم همه ؛ تو

سنجاق قفلی

تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو ازآنم همه ؛ تو

جانِ جان...

تو را دارم ای جان، جهان با من است
تو تا با منی، جانِ جان با من است

چو می تابد از دور پیشانیت
کران تا کران آسمان با من است

چو خندان به سوی من آیی به مهر
بهاری پر از ارغوان با من است

کنار تو هر لحظه گویم به خویش
که خوشبختی بی کران با من است

چه غم دارم از تلخی روزگار
شکرخنده ی آن دهان با من است

روانم بیاساید از هر غمی
چوبینم که مهرت روان با من است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد